به
گزارش خبرنگار پایگاه خبری بنیاد مستضعفان
، در مراسمی با حضور معاون فرهنگی و
اجتماعی بنیاد مستضعفان و جمعی از مدیران موسسه فرهنگی موزه های بنیاد نمایشگاه « ...
پس از واقعه» شامل آثار هنری منحصر به فرد
مرتبط با فرهنگ عاشورایی شامل آثار نقاشی نفیس
قهوه خانه ای ، شمشیر و زره های قدیمی در
محل گالری دفینه واقع در خیابان میرداماد نبش کوچه دفینه افتتاح شد.
بنابر
این گزارش دکتر قنبری معاونت فرهنگی و اجتماعی بنیاد مستضعفان در این
مراسم گفت: نکتهای که در همه پردهها دارای اشتراک معنا و مفهوم است این است که هر
کسی که در پرده بینقص کربلا و عاشورا و در خیمه حسین(ع) قرار نگرفت، لاجرم ابلیس است.
وی
با انتقاد از اینکه گفته میشود سپاه مقابل امام حسین(ع) را افرادی اوباش تشکیل داده
بودند، آن را عاملی در کوچک کردن فاجعه و واقعه عاشورا دانست و به این نکته پرداخت
که سپاهیان یزید افرادی صاحب ایدئولوژی بودند و در برداشتی عجیب از دین دست به کشتار
امام زدند.
دکتر
قنبری همدانی افزود: در حالی که در جریان این واقعه، اصحاب امام نماز شب میخواندند
در آن سوی میدان هم سپاهی بودند که نماز شکر به جا میآوردند که در مقابل امام
حسین (ع) می جنگند. آنان مردمی بودند با اعتقادات محکم اما تحریف شده.
وی
سپس با بررسی اجمالی نقاشی قهوهخانهای و نمونههای موجود در نمایشگاه «پس از واقعه»
بدین نکته اشاره کرد که در این آثار، نقاش بیشتر از آنکه ظاهر افراد را نشان دهد طینت
آنها را نمایان ساخته است.
معاون
فرهنگی و اجتماعی بنیاد مستضعفان خاطرنشان
ساخت این توفیق بزرگی برای بنیاد مستضعفان است که اقدام به برپایی این نمایشگاه کرده و این آثار
باید در معرض دید مردم قرار گیرد.
گفتنی
است در این مراسم محسن میرزاعلی یکی از نقالان و پرده خوان های صاحب سبک به توضیح سه
پرده از نقاشی قهوهخانهای متعلق به عبدالله مصور اصفهانی نقاش دوره قاجار پرداخت.
نمایشگاه
پس از واقعه که مجموعهای از اشیای تاریخی و هنری مرتبط با واقعه عاشورا و آداب و مراسم
عاشورایی است شامل پردههای نقاشی قهوهخانهای، اشکدانها، سنگآبها، ادوات نظامی
و قمه است که تا 9 آذرماه در گالری دفینه واقع در خیابان میرداماد نبش خیابان دفینه
طبقه فوقانی بانک سینا برپاست و علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانند با شماره
تلفن 88880108 تماس حاصل کنند.
نقاشی قهوه خانه ای
برگفته
از کتاب نقاشی قهوه خانه ای نوشته هادی سیف
نقاشی
قهوه خانه، بازتابی صادق و اصیل از هنر هنرمندانی عاشق و تنها و دل سوخته است. هنرمندانی
مظلوم و محروم از تبار مردم ساده دل و آینه صفت کوچه و بازار; آنانی که از پس قرنها
سکوت- زیر سقف نمور و تاریک قهوه خانه ها، در خلوت عارفانه تکیه ها و حسینیه ها، در
سر هر کوی و برزنی- چشم در چشم مردم دوختند و در محفل پرانس و الفت آنان، بغض معصومانه
شان را با کشیدن نقشی و نشاندن رنگی، در دفاع از آبرو و اعتبار و اعتقادات و باورهای
همین مردم به یکباره شکستند. نقشها زدند در ستایش راستی ها ومردانگی ها و فاش کشیدند
حکایت کژی ها و پلیدی ها را; رنگ سرخی نشاندند بر تن بوم و دیوار، که گویی لخته لخته
خون های خشکیده مظلومیت های از یاد رفته بود; و رنگ سبزی گزیدند به پاس یاد بهار سر
سبز و پر طراوت روح و اندیشه راستان و آزادگانی که در جان و دل و خیال و باور مردم-
قرنهای قرن، نسل به نسل، سینه به سینه- تا به روزگارشان به یادگار مانده بود; و چه
جاودانه و همیشه پایدار و ماندنی.
هنرمندان
دل سوخته و وارسته، در این روزگار، آستین بالا زدند، تا که ذوق و هنر بی ادعایشان پاسخی
باشد، بر همه شور و شیدایی و بیداری مردم; غیرتی نشان دهند در خلق هنری سراسر شیفتگی
و خلوص; آنهم به جبران روزگاران دراز سکوت و بی اعتنایی ها و آنهمه تحقیرها و نادیده
انگاشتن های ذوق و اعتقاد و باور مردم; مردمی که همیشه سر چشمه و الهام دهنده اصلی
باروری و استمرار هنر و فرهنگ این دیار بوده اند.
با
تمامی این احوال، قلم در می ماند به وقت شرح حال این نقاشان، و قصه ماندن و بودن و
رفتن شان، در توصیف ذوق و هنرشان; چرا که آنان جز در یاد و خاطر مردم، هیچ رد پایی
در کتابی و یا رابطه یی با جریانات هنر رسمی زمانه نگذاشتند و نداشتند. همین است که
خطاست- چه بسا دور از عدالت و انصاف، نه! که شاید هم بی حرمتی و ناروایی است- که بر
این جنبش پویا و اصیل هنر مردمی هویت و شناسنامه ای قایل شد; به شیوه رایج نگاههای
مکرر بر تحولات تاریخ هنر ایران، و به ناگزیر آنرا دنباله رو مکتبی و تجربه یی دانست
در روند شیوه ای از هنر رسمی; همانند مکتب قاجار.
نقاشی
قهوه خانه پدیده یی نوظهور در تاریخ نقاشی این دیار بود، که همراه حفظ تمامی ارزش های
منطقی هنر مذهبی و سنتی ایران، به ضرورت نیاز و خواست مردم، و به پاس احترام به باورهای
مردم متولد شد. مردمی که شمایل مقدس امامان بزرگوارشان، تصاویر حماسه های جانبازی و
ایثار پیشوایان دینی شان را، نه به دلیل آذین نقش و نگاری، که به دلیل حرمت ایمانشان
و برآوردن نذ ر و نیازشان می خواستند. مردمی که در راستای گذر زمان، یلان و آزادگان
شاهنامه حکیم توس را از خیال به نقش می طلبیدند، تا مگر در همدلی و مونسی با راستان
و پهلوانان شاهنامه، غرور ملی از کف رفته خویش را بازیابند; و رستمی را طلب می کردند
تا مگر بیاید و داد از بیدادگران زمانه شان بگیرد.
در
چنین روزگاری بود که هنرمندان بی ادعای مردم نشستند مقابل دیوار قهوه خانه ها، در ایوان
حسینیه ها و تکیه ها، بر سکوی گرد زورخانه ها- گوش به سخن نقالان و چشم در چشم مداحان-
رنگها را سایدند، و کاسه های سفالی و شکسته شان را پر از رنگ کردند; هر چه را که شنیدند
و در دل داشتند بر تن دیوار و بوم نقش زدند. نقشی، تنها به مدد خیالشان; و خیالی به
گستره و وسعت تمامی قصه ماندن و بودن خاکشان و استقامتی به بلندای آرمان های تبار و
اجدادشان. خیالی که چون در چهار دیواری بسته و بی نور قهوه خانه ها به نقش می نشست،
بی شمار دریچه های پر نور سرزمین های پرآفتاب رزمگاههای نبرد را بر روی همگان می گشود.
خیالی که هنرمندان عاشق را به دشت داغ کربلا می برد; در نیم روز نبردی جاودانه و ابدی
در چشم تاریخ . خیالی که خون سرخ سیاوش چون بر زمین تفته و خشک بد گمانی ها و تهمت
ها می ریخت، دشتی از سبزه و گل و گیاه می آفرید.
این
همه تجلی حقیقت ذهن گرا و خیال پرداز نقاش ایرانی- جستجوی معنوی او در پی دنیایی سوای
دنیای مادی- را باید مد یون تفکر و الهامی دانست، که در دوران ظهور و شکوفایی اسلام،
سبب ساز نوعی وحدت و خلوت و عبادت هنرمندان این سرزمین می شود. تا جایی که انگار پس
از این زمان هنرمند نقاش- بیش از آنکه در اندیشه آفرینش و کار خلاقیت هنری باشد- دل
به ریاضت و اتصال در برابر خالق این جهان می سپارد. همان انگیزه و شور و حالی که به
عنوان مثال تذهیب کار مخلص را وا می دارد تا به درازی عمرش، تنها در تذهیب صفحه ای
از کتاب خدا، پایداری ایمان و عشقش را نشان دهد.
نقاشان
با ذوق و دست آشنا به نقش از گوشه کنار قهوه خانه از میان جمع پر مهر مردم برخاستند;
دل و غیرت در گرو این ندا و پیمان گذاشتند. آنچنان وفادار و ایستاده به قرار خویش که
قهوه خانه، خانه شان شد و کاشانه شب و روزشان; میعادگاه باروری ذوق و هنر و خلاقیت
شان و با مردم بودن، عهد همیشگی شان. در قهوه خانه ها بود که این هنرمندان تهی دست
و رنجیده، ضمن حفظ ارزشهای شیوه هنر شمایل نگاران و پرده کشان گذشته مرز و بوم شان،
خود بانیان مکتبی اصیل و فراخور شأن و آبروی این هنرپرپشتوانه مردمی گردیدند; که دیری
نپایید تحت عنوان نقاشی قهوه خانه در تاریخ هنر ایران در مقامی بس والا و پایدار به
جای ماند.