* حمید حاجی پور
یک
روز گرم تابستان، باغ وحش ارم؛ هواگرم تر ازآن چیزی است که انتظارش میرود به حدی که
حیوانات از پرنده و چرنده و جونده گرفته تا فیل و گربه سانان همه زیر سایه پناه گرفتهاند،
حالی هم ندارند مثل صبح اول وقت سرو صدایی یا حرکتی و غرشی کنند ولی این سوی قفسها
غلغله است؛ بچهها همراه با پدر و مادر آمدهاند تا غذا خوردن شیر را ببینند. بازی
میمونها و آویزان شدن از درخت را. آب بازی فیلها که با خرطوم بالای سرشان فواره درست
میکنند، همانطور که توی کارتونها دیدهاند.در محوطه بزرگی 2 فیل پیدا است. تابلوی
بزرگی بالای سرشان روی دیوار نصب کردهاند که «از دادن چیپس و پفک به حیوانات خودداری
کنید» البته دم در ورودی هم برگه هایی را روی دیوار چسبانده بودند که به حیوانات غذا
ندهید. عجیب است مگر کسی به حیوانات چیپس و پفک میدهد یا اینکه اصلاً آنها هم هله
و هوله خور شدهاند؟ به قول نقی معمولی در سریال پایتخت«مگه میشه، مگه داریم؟»
مقابل
محوطه فیلها 2 مرد که جلیقه باغ وحش به تن دارند ایستادهاند. یکی از آنها به فیلها
غذا میدهد و فیل تنومند در حالی که دستانشان را روی دیوار گذاشته با خرطومش غذا و
میوهها را میگیرد و فرو میدهد. پسربچه 5سالهای که با مادرش آمده از ذوق غذا خوردن
فیل دستش را داخل پاکت پفک میکند و میخواهد به فیل دیگر غذا بدهد ولی نگهبان نمیگذارد
و میگوید ضرردارد. انگار به مادر پسربچه برخورده باشد با قیافهای حق به جانب و با
صدایی طلبکارانه میگوید: «آقا حالا چه اشکال داره که پسرم چند تا پفک برای فیل بندازه؟فیل
به این بزرگی با دو تا پفک از بین میره؟» البته نگهبان هم با حوصله به مادرجوان توضیح
میدهد که چیپس و پفک بهخاطر طعم شور و ترشی که دارند برای حیوانات جذاب هستند ولی
حیوان گاهی با همین چند دانه پفک دچار بیماری میشود و حتی ممکن است بمیرد.
توی
سیب تیغ ریش تراش نگذارید
همراه
با پرویز قندالی مدیر باغ وحش ارم گشتی در محوطه میزنیم. اول از همان بخش فیلها شروع
میکنیم؛ جایی که تماشاچی زیادی نسبت به قفس حیوانات دیگر دارد چراکه فیلهای شکمو
سیربشو نیستند و هر چیزی را که نگهبان میدهد مستقیم وارد دهانشان میکنند و حرکات
جالب آنها برای کودکان جذاب است.
قندالی
میگوید: «محوطه فیلها و شیرها 2 نگهبان گذاشتهایم تا حواسشان به همه چیز باشد و
اینکه کسی آسیبی به آنها وارد نکند. همین چند ماه پیش بود که متوجه جراحات یکی از فیلها
از ناحیه خرطوم شدیم وقتی با دامپزشک سروقت فیل جوان رفتیم معاینات نشان داد یکی از
بازدیدکنندگان داخل یک سیب تیغ گذاشته و به فیل داده، از آن زمان به بعد نردههای محوطه
فیلها را 2 متر عقب تر کشیدیم.
حرفهای
مدیر، آدم را شوکه میکند. چطور میشود کسی این همه راه بکوبد و بیاید باغ وحش، پول
بدهد بلیت بخرد که تیغ بگذارد توی سیب و بدهد به حیوان زبان بسته که چه بشود؟
راهمان
را ادامه میدهیم و به سمت گوزنها میرویم. محوطهای بزرگ و سرسبز. چند گوزن برای
خودشان صفایی میکنند. از این سو به آن سو میدوند. گاهی هم داخل حوض بزرگی میپرند
که وسط محوطه است و تنی به آب میزنند. ترسی هم از آدمها ندارند شاید آنقدرآدم دیدهاند
که ترسشان ریخته. به فاصله یک متر از نردهها با سیم بکسل فاصله انداختهاند که وقتی
دلیلش را از قندالی میپرسم اینگونه پاسخ میدهد: «مشکل ما در باغ وحش غذا دادن مردم
نیست بلکه چیپس و پفکی است که دست بچه هاست و آنها از روی محبت به حیوانات از خوراکیهای
خودشان میدهند. این کار لطمات جبران ناپذیری به حیوانات و باغ وحش میزند. ماهم چارهای
نداریم جز اینکه با افزایش تعداد نگهبانان و افزایش فاصله نردهها از این کار جلوگیری
کنیم ولی بازهم متأسفانه شاهد هستیم که نه کودکان بلکه بزرگترها خوراکیهای ناسالمی
برای حیوانات پرت میکنند.»
شیرها
را با سنگ نزنید
از
محوطه گوزنها که میگذریم به محوطه جذابی میرسیم که نظر هر بازدیدکنندهای را جلب
میکند جایی که بچهها پس از وارد شدن به باغ وحش دوست دارند آنجا را همان ابتدا ببینند؛
محوطه گربهسانان. گفته بودند که شیرهای باغ وحش حال ندارند و زیادی میخوابند ولی
وقتی یکی از نگهبانها با یک کیسه پر از گوشت مقابل قفسه شیشهای حاضر میشود چه میکنند.
ضیافتی برپاست، شیرها آنسوی شیشه صف کشیدهاند و بالا و پایین میپرند. حتماً با دیدن
گوشت دل ضعفه رفتهاند. نگهبان بالای قفس گوشت را میگیرد و «سیمبا» که در همین باغ
وحش متولد شده نخستین شیری است که با یک جهش فوق العاده گوشت را به دندان میگیرد و
انگار که سهمیه اش را گرفته به گوشهای میرود ومشغول میشود.
قندالی
به عکس نظر برخی از افراد که میگویند گربه سانان باغ وحش مریض هستند نظر دیگری دارد:
«برای اینکه حیوانات در رفاه بیشتری باشند قفسها را بزرگتر و دارای استاندارد کردهایم
و البته برای تماشاچیان هم خوب شده. یک روز در میان برای هر شیر 15 کیلو گوشت میدهیم،
وقتی حیوان سیر باشد میرود و در گوشهای استراحت میکند. باید به این نکته اشاره کنم
که شیر در طبیعت هفتهای یک بار شکار میکند و در طول روز هم 18 ساعت میخوابد. وقتی
بازدید کننده به باغ وحش میآید انتظار دارد شیرها غرش کنند و مدام بدوند که البته
گاهی این صحنهها رخ میدهد ولی نه همیشه.»
البته
کار به اینجا ختم نمیشود و به گفته قندالی حتی با شیشهای شدن قفسهای گربه سانان
افرادی هستند که برای به جنب و جوش درآوردن آنها با مشت و لگد به شیشهها میکوبند
یا به سوی قفسها سنگ میاندازند.
حالا
وقت ملاقات با «ریکا» پلنگ ایرانی است که از تولگی به باغ وحش سپرده شده. پلنگی قوی
جثه و قبراق که قدم به قدم با ما و البته از آنسوی شیشه همراه میشود. انگار بوی گوشت
را شنیده، جفتش هم وسط محوطه اختصاصی شان آفتاب میگیرد البته یک دست ندارد و پلنگی
است که چند سال پیش در تله شکارچیان گرفتار شده بوده و دستش را در جریان آن ماجرا از
دست داده است.
لقمهای
از گوشت گاو برزیلی هم نصیب ریکا میشود و پلنگ خوش خط و خال در حالی که گوشت را به
دندان گرفته میرود پیش جفتش که ناهار را با هم باشند.
در
همان امتداد قفس ببر بنگال است. ببر نارنجی رنگی که نمیدانی از قیافه پر جذبه اش بترسی
یا با رنگ ولعابی که دارد کیف کنی. قدش اگر روی پا بایستد به 3 متر و نیم میرسد.عجب
هیبتی دارد این ببر. گوشت را ندیده میغرد و به هوا میپرد. میداند که تا لحظاتی دیگر
لقمه لذیذی در دهانش آب خواهد شد.
تمساحها
را با بطری آب بیدار نکنید
حالا
نوبت به تمساحهای نیل و گاندو میرسد. تمساحها از حیوانات دیگر متفاوت تر هستند به
جای اینکه در این گرما زیر سایه درختان لم بدهند خودشان را کشیدهاند زیرآفتاب و حمام
آفتاب میگیرند. البته طبیعی است زیرا تمساحها خونسردند و نیاز به گرما دارند. آرام
و بیحرکت مثل مجسمه به یک نقطه خیره شدهاند. کمی آن طرفتر از آنها چند بطری آب معدنی
روی آب افتاده و البته چند پاکت چیپس و پفک! دختر کوچکی که از بالا به تمساحها نگاه
میکند و صداهای عجیب و غریبی برای آنها درمی آورد دوست دارد از نرده بالا برود تا
راحتتر خزندههای خونسرد را ببیند. بماند که برای شان پفک میریزد ولی تمساحها انگار
نه انگار سرجایشان خوابیدهاند.
قندالی
نمونههایی از آزار واذیت برخی تماشاچیان را که روی آب معلق هستند نشان میدهد و میگوید:
«این افراد برای به حرکت در آوردن تمساحها بطریهای آب معدنی را به سوی آنها پرت میکنند
تا شاهد حرکتشان باشند و حتی در حضور نگهبان هم این کارها را میکنند. باید بگویم
که فقط روزی30تا40بطری آب و نوشابه از محوطه این حیوانات آرام جمع میکنیم.
از
این زوج خوشبخت یاد بگیرید
از
دور صداهای عجیبی میآید انگار چند نفر درحال دعوا با صدای خیلی بلند باشند. یکی از
کارمندهای باغ وحش میگویند: «صدای شامپانزه هاست. وقتی نزدیکشان میشویم سرو صدایی
میکنند بیا و ببین. از میلههای قفس بالا میروند و مثل یک ژیمناستیک کار یا آکروبات
باز حرکاتی انجام میدهند که گرمای هوا را فراموش میکنیم. نخستین قفس، قفس «پرویز»
است. شامپانزهای که53 سال به گفته نگهبانان سن دارد و قدیمی باغ وحش است. وقتی چشمش
به نگهبان قفسش می افتد مثل بچهها دستش را بیرون میآورد و اشاره میکند که غذا میخواهد.
پیش از اینکه موزها را بگیرد کف میزند،ملق میزند و حرکات خندهداری انجام می دهد
که قبلاً در فیلمها یاد گرفته و با خنده تماشاچیها بخصوص بچهها جنب و جوش بیشتری
میکند.»
همسایه
کناری پرویز، زوج میانسالی زندگی میکنند به نامهای «شیرین و بهرام.» این شامپانزهها
چندسالی میشود که زندگی مشترکشان را آغاز کردهاند و به قول نگهبانان مشکلی با هم
ندارند و خیلی خوشبخت هستند. آنها هم بیصبرانه منتظر موزهایشان هستند و تا خوراکیهایشان
را میگیرند از میلهها بالا میروند و میان زمین و هوا موزهایشان را پوست میگیرند
و با لذت میخورند البته زبان درازی و شیشکیدرآوردن شان هم همه را میخنداند.
شترها
کوکاکولا نمیخورند
اینجا
نگهبانها علاوه بر رسیدگی به حیوانات باید حواسشان به آدمها هم باشد.
ایرج
جهانگیر مدیر مجموعه ارم به برخی رفتارهای بازدیدکنندگان انتقاد دارد و به «ایران»
میگوید: «باید به برخی ازکسانی که از این مجموعهها بازدید میکنند آموزش داد که چگونه
باید با حیوانات رفتار کنند نه اینکه وقتی چشم از کسی برمیداریم سیگارش را روی خرطوم
فیل خاموش کند یا با بطری آب به سر تمساح بیگناه بکوباند.»
جهانگیر
میگوید: «هزینه نگهداری باغ وحش بالاتر از چیزی است که درآمد داشته باشد و برای سرپا
نگه داشتن تنها باغ وحش پایتخت از درآمدهای سیار مجموعههای ارم برای تمیزی و خوراک
حیوانات و البته توسعه باغ وحش استفاده میکنیم.»
جهانگیر
از اشتیاق مردم برای غذا دادن به حیوانات باغ وحش استقبال میکند و میگوید: «ما مشکلی
برای غذا دادن به حیوانات نداریم و حتی خانوادهای را سراغ داریم که هفتهای یک تا
دو بار چند کارتن موز میآورند و به فیل و میمونها وشامپانزهها غذا میدهند ولی مشکل
اینجاست که برخی از بازدیدکنندگان غذایی به حیوان میدهند که با بدن حیوان سازگار نیست
به طور مثال چند روز پیش که از محوطه شترها بازدید میکردیم متوجه شدیم که لبهای یکی
از شترها سرخ سرخ شده وقتی داخل محوطه شدیم فهمیدیم که به شتر بیزبان پفک دادهاند.»
انگار
حیوانات باغ وحش هم دیگر هله هوله خور شدهاند. اگر صبور باشید میتوانید براحتی میمونها
و شامپانزهها را ببینید که بستهها را با مهارت باز میکنند و مثل ما چیپس و پفک میخورند.
چیپس با طعم پیاز جعفری را هم بیشتر دوست دارند. اگر رفتید باغ وحش حتماً برای زبان
بستهها چیپس و پفک ببرید. این طور زودتر رودههایشان ورم میکند. دو سه تا بطری پپسی
هم ببرید لازم میشود توی سر تمساحی، میمونی چیزی بزنید فقط یادتان باشد که شترها کوکاکولا
دوست ندارند، پیتزا پپرونی را با دوغ میخورند.