...همیشه
بهانه هایی وجود دارد برای کم کاری های ما! خیلی وقتها پیش می آید که نه از جوانگرایی
خبری است و نه از نخبه پروری. پس یک جوان چه زمانی می تواند داوطلب تجربه کردن شود؟
چند وقت پیش خبری را در همین صفحه ( روزنامه شهروند )خواندیم از برگزاری یک مدل المپیاد
دانشجویی. چند مرکز اقتصادی و علمی و دانشگاه دست به دست هم داده بودند تا دانشجویان
نخبه دانشگاهها بصورت عملی ورود به بورس را بیاموزند .
یعنی بالاخره در یک جای مملکت ،الگوی مناسبی برای
آشتی دادن دانشگاه و بخش اقتصادی کشور بوجود آمد و من فکر می کنم قابل تسری به سایر
بخشهای دیگر هم باشد، از تولید ات صنعتی گرفته تا تولید فکر و محتوا.کافی است برخی
مراکز داوطلب شوند...
داشتم
فکر می کردم که چه بسیارند صحنه های زندگی که بتوان برای جوانان شرایطی را مهیا کرد
تا خودی نشان دهند و اصلا خودشان را بیازمایند و از دیگر سو می دیدم این کار ، چه روش
جسورانه و کم خطایی است برای جذب بهترین ها! ما می توانیم داوطلبانی را جذب کنیم و
در صف کارآفرینان قرار بگیریم.
اصلا قصه را از اول با هم مرور می کنیم و بعد برایتان
چند مثال می زنم که می شود علاوه بر امور اقتصادی در سایر امور نیز به همین طریق مشارکت
ایجاد کرد. فراموش نکنیم که تاثیر مشارکت اجتماعی بر کیفیت زندگی از اصولی است که در
جوامع علمی از اهمیت ویژه ای برخودار است.
صحبتم
در مورد نخستین دوره المپیاد سبد گردانی دانشجویان کشور است که برخی در حد یک خبر عادی
از کنار آن گذشتند و برخی حتی به آن نپرداختند.
تقویت فرهنگ سرمایهگذاری و کار آفرینی با استفاده
از آموزش و توسعه مهارتهای دانشجویان، توسعه مهارتهای کاربردی دانش مالی و سرمایهگذاری
در بین دانشجویان، توسعه ارتباط صنعت و دانشگاه در رشتههای مالی و اقتصادی، حمایت
اشتغالزایی با شناسایی دانشجویان نخبه و مستعد و همچنین جذب و به کارگیری در کسب و
کارها از اهداف نخستین دوره المپیاد سبد گردانی دانشجویان کشور اعلام شده بود.
همه
دانشجویان رشتههای مالی در حسابداری و اقتصاد، مدیریت و صنایع دانشگاههای مورد تایید
وزارت علوم و فناوری میتوانند با حداقل سرمایه 10 میلیون ریال در این المپیاد شرکت
کنند. این در حالی است که حمایت مالی برای دانشجویان نخبه و برتر معرفی شده از واحدهای
دانشگاهی از سوی حامیان مالی المپیاد صورت گرفته و سرمایه اولیه آنها به میزان 10 میلیون
تومان نیز پرداخت میشود.
دانشگاهها
پا را از این فراتر گذاشته اندو ترکیب فردی را به کار گروهی و جمعی بدل کرده اند تا چند تجربه توامان نصیب
دانشجویان نخبه شود مهم این است که هزینه این
کارآموزی را نه دانشگاه می دهد و نه دولت و نه دانشجو! شاید اگر ایران نبود، بطور همزمان
فیلم و گزارش لحظه به لحظه رقابت علمی جوانانمان را از رسانه های تصویری نیز می دیدیم!
در
این مسابقه طولانی، بازده سبدگردانی افراد و گروهها بهصورت 3 ماهه، 6 ماهه و سالانه
ارزیابی شده و جوایزی در پایان هر دوره به برندگان سبدهای سهام با بازدهی برتر اهدا
خواهد شد. فکرش را بکنید که یکنفر را بورس بکنند که لیاقتش را داشته باشد. آنهم در
این بورس بازار آشفته!
قاعده
بازی را هم شفاف کرده اند: شرکتکنندگان برتر دارای حمایت مالی که زیان آنها به بیش
از 40 درصد سرمایه اولیه برسد از دور مسابقات حذف خواهند شد . اما سود حاصله نفرات
برتر هنگام خروج از مسابقه به نفرات برتر تعلق میگیرد و تنها سرمایه اولیه از گروه
دانشجویان برتر باز پس گرفته خواهد شد و همچنین در صورتی که شرکتکنندگان در طول دوره
شرکت در مسابقه دچار زیان شده باشند، مابهالتفاوت سرمایه باقیمانده تا سرمایه اولیه
از ایشان اخذ نخواهد شد.
این
یک تجربه استثنایی است. به خودم می گویم کاش ، این حوزه را برای گروههای دیگر اجتماعی
نیز می شد تدارک دید. چرا که الزاما آنکه کار مالی و اقتصادی می کند، دروس مالی نخوانده
است، آنچنان که من نویسنده، الزاما علوم انسانی نخوانده ام!
اعتبار
هزینه برگزاری مسابقه برای حداکثر یکصد نفر از متقاضیان توسط حامیان مالی المپیاد پرداخت
میشود.حامیانی مانند کارگزاری بورس بهگزین ، شرکت اطلاعرسانی و خدمات بورس، شرکت
بورس اوراق بهادار تهران، فرابورس ایران، بنیاد مستضعفان و برخی از شرکتهای فعال حوزه
پولی و مالی که المپیاد سبد گردانی دانشجویان نخبه کشور را برگزار میکنند.
به
نظرم این یک الگوی مناسب است که می تواند در بسیاری از مراکز حتی برای استخدام نیروی
کارآمد هم مورد توجه قرار بگیرد. شما یک المپیاد یا مسابقه می گذارید. احتمال دارد
مقداری ضرر مالی بکنید اما در انتها سود می برید چرا که نیروی انسانی مناسب خود را
در آزمونی یکساله کشف کرده اید و دهها سال از او استفاده مناسب می برید. فکرش را بکنید
که برای روزنامه نگاری همین کار را بکنیم. یا برای نگهداری از سالمندان. یا استخدام
معلم. یا حتی پروژه های عمرانی!
آنچه
برایم بیشتر جذاب آمد، این نکته بود که بپذیریم این یک مدل و الگوی مناسب است. اگر
بپذیریم ، چه بسا در بسیاری از فعالیت های بشردوستانه و داوطلبانه نیز بتوانیم در قالب
رقابتهایی سالم که رقیبان متضرر نشوند، شرایط احیا برخی از سنتهای حسنه و انساندوستانه
را احیا کنیم. کافی است ، همین اقدام را در بین دانشجویانی که با کمک خیرین به ادامه
تحصیل می پردازند انجام دهیم.
کافی
است همین اقدام را در گسترش فضاهای علمی بین شهرهای مختلف کشور به انجام رسانیم. کافی
است....
نمی دانم. فقط می دانم که اقدامی در خور توجه آغاز شده
است و در صورت توجه مسئولین علمی مملکت و غافل نبودن رسانه ها از این اقدام، می تواند
به موجی در سیستم آموزشی و هدایت بسیاری از سرمایه ها به سمت نخبه پروری موثر باشد.
*اصغرزاده روزنامه شهروند