بنا
به تاکید یک پژوهشگر تاریخ معاصر شاه کاتالوگهایی که سلاح ها در آن معرفی شده بودند
می گرفت و ورق می زد و وقتی از سلاحی خوشش می آمد ضربدر می زد و سفارش خرید می داد.
در واقع شاه به فکر پورسانتی بود که در خریدهای نظامی معمول است و از طرف فروشنده در
اختیار خریدار قرار می گیرد و در حسابی که وی مشخص می کرد واریز می شد. بر این اساس
پنتاگون در نیمه دوم 1973 میلادی فاش کرد که دولت ایران یک معامله تلسلیحاتی برای خرید
دو میلیارد دلار تجهیزات نظامی با امریکا انجام داده است که تا آن زمان بزرگترین معامله
تسلیحاتی محسوب می شد.
به
گزارش پایگاه خبری بنیاد مستضعفان به نقل از
روابط عمومی و اطلاع رسانی موسسه مطالعات تاریخ معاصرایران؛ صفاء الدین تبرائیان
افزود: ایران در نیمه نخست دهه 50 شمسی کانون سیاسی،اقتصادی نظامی غرب، به ویژه امریکا،
در منطقه خاورمیانه بوده است. انگلیسیها در سال 1968 میلادی اعلام کردند که تا سال
1971 نیروهایشان را از خلیج فارس و شرق کانال سوئز خارج خواهند کرد. در آن زمان این
بحث وجود داشت که این خلا قدرت چگونه باید پر شود.موضوع ژاندارمی حاکمیت پهلوی دوم در منطقه در همین ارتباط
شکل می گیرد. بنا به تاکید این پژوهشگر تاریخ معاصر، شاه حکم آلت دست قدرتهای بزرگ
و مخصوصا امریکا و انگلیس را داشت و به طور مشخص از دهه 1350 وابستگی حاکمیت پهلوی
و به خصوص خریدهای تسلیحاتی رژیم از امریکا تشدید شد. به همین خاطر هم بود که محمدرضا
شاه کاندید تامین امنیت منطقه خلیج فارس شد.
تسلیح ارتش پهلوی برای ژاندارمی منطقه
وی
خاطر نشان کرد: این منطقه دارای موقعیتی بسیار خاصی است و ذخایر نفت و گاز و شرایط
ژئوپلتیکی ایران به خصوص تسلطی که بر تنگه هرمز دارد و مرز مشترک طولانی ایران با اتحاد
جماهیر شوروی همه دست به دست هم داد تا روز به روز بر اهمیت ایران نزد نظریه پردازان
امنیتی، سیاسی غرب بیشتر شود. تبرائیان با اشاره به اینکه تکیه گاه رژیم پهلوی به جای
مردم بر ارتش بود، تصریح کرد: بر این اساس هم ما شاهد تسلیح ارتش پهلوی به ویژه از
ابتدای دهه 50 شمسی هستیم تا بتواند نقش ژاندارمی منطقه را هم تامین کند. اغلب سلاحهایی
که ما در دوره پهلوی خریداری می کردیم از دو کشور امریکا و انگلیس بود که بعدها رژیم
صهیونیستی هم به آن اضافه شد. بنا به تاکید وی شاه بیش از حد نیازش سلاح می خرید و
همیشه این سوال وجود داشت که این سلاحها قرار است در کجا استفاده شود؟ مگر چه کسی قرار
است به ایران حمله کند؟ شاه همیشه نگران حمله عراق به ایران بود و این نگرانی از سال
1968 که بعثی ها بر سر کار آمدند بیشتر شد. به گفته تبرائیان کودتای عراق هم یک کودتای
کاملا امریکایی بود اما در آغاز کودتای خونینی نبود و طی آن عبدالرحمن عارف رئیس جمهور
عراق به لندن تبعید شد. بنابراین یک رژیمی که با کمک امریکایی ها بر سر کار آمده است
نمی توانست تهدیدی برای شاه باشد. شاه بعد از کودتای امریکایی انگلیسی سال 32 به مهره
بی چون و چرایی برای امریکا وغرب تبدیل شد. بر اساس یک برنامه 5 ساله از سال 1973 تا
1978 م وقتی بررسی کردند ببینند چه بخشی از بودجه کشور صرف هزینه های نظامی می شود،
دیدند که 31 درصد از بودجه کشور صرف این امور می شود. بیشترین بودجه ای که صرف خرید
تسلیحات نظامی شده است را ما در سال 1974 داشتیم.
این
پژوهشگر ارشد تاریخ درباره چرایی افزایش خریدهای نظامی رژیم پهلوی در سال 1974 توضیح
داد: سال 1973 درگیری میان اعراب و اسرائیل رخ داد و قیمت نفت بسیار افزایش پیدا کرد
و از اواخر ماه های منتهی به 1973 و همچنین سال 1974 درآمد سرشاری از افزایش قیمت نفت وارد بدنه نهادهای
رژیم پهلوی شد که نمی دانستند با آن چه کار
کنند و این درآمدها صرف خرید تسلیحات نظامی شد. به موازات این ماجرا می بینیم که ایران
هم برای دولتمردان غربی اهمیت بیشتری می یابد .کافیست ما نگاهی به سه سفیر آخر امریکا
در ایران داشته باشیم.
تبرائیان درباره سفرای امریکا در کشورمان گفت : آخرین
سفیر امریکا در کشورمان "ویلیام سولیوان" بود . این شخص سفیر امریکا در لائوس
را در کارنامه کاری دارد. وی متخصص تشکیل ارتشهای مزدور و مقابله با قیام ها و خیزش
های منطقه ای است. قبل از او "ریچارد هلمز" که رئیس سازمان اطلاعات مرکزی
امریکا (سی ای آ) است . قبل از هلمز هم "جوزف فارلند" رئیس پلیس فدرال امریکا،
سفیر این کشور در ایران است. به گفته وی می بینیم که رئیس اف بی آی ،رئیس سیا و یک
متخصص سرکوب جنبشهای منطقه ای سفرای امریکا در ایران هستند و در همین دوره هم سیل سلاح
به ایران مخصوصا از ابتدای دهه 50 فزونی بیشتری یافت. تبرائیان ادامه داد: فریدون هویدا
سفیر ایران در سازمان ملل و برادر امیر عباس هویدا نخست وزیر یک آماری را در کتاب خودش
« سقوط شاه» ارائه می دهد که از سال 1950 تا 1971 در یک دوره 21 ساله میزان خرید سلاح
از امریکا به یک میلیارد دلار نمی رسید اما از 1971 تا 1978 در عرض 7 سال این میزان
خرید تسیلحات به 19 میلیارد دلار رسید.به باور این محقق نکته مهم دیگر این بود که خرید
تسلیحات برای کشور بر اساس نیاز نبود. قاعدتا باید فرماندهان نظامی نیاز کشور به تسلیحات
نظامی را تعیین می کردند. وی در این رابطه به سخنان ارتشبد فریدون جم رئیس ستاد ارتش
شاهنشاهی، اشاره و از قول وی اینگونه نقل کردکه : " در رابطه با خریدهای تسلیحاتی
اعلیحضرت خودش شخصا تصمیم می گرفت و به حسن طوفانیان که محرم اسرار نظامی اش محسوب
می شد، دستور می داد. از سال 1342 تا 1357 یعنی در خلال 15 سال کسی بدون اجازه ارتشبد
طوفانیان یک فشنگ هم نمی خرید و تمام خریدهای نظامی از کانال این شخص بود که انجام
می شد." به گفته تبرائیان بر اساس اظهارات
فریدون جم شاه تصمیم می گرفت و به طوفانیان دستور می داد و او هم خریدهای تسلیحاتی
را انجام می داد. نه وزارت جنگ بر روی این خریدها کنترل داشت، نه فرماندهان نیروهای
هوایی و دریایی و زمینی در جریان این خریدها بودند و نه ستاد فرماندهی ارتش! شخص شاه،
بانک مرکزی، طوفانیان، کمپانی طرف معامله و سفارت امریکا درتهران تنها اشخاص و نهادهایی
بودند که در جریان این خریدهای نظامی قرار داشتند.
جنون نظامی گری!
وی
درباره یکی از مواردی جالب دیگری که در این رابطه در زمان پهلوی اتفاق افتاد، افزود:
در یک مقطعی نیروی دریایی ایران بزرگترین ناوگان هاور کرافت را داشت که با این وجود
باز هم سفارش خرید چهار ناوشکن امریکایی را به کمپانی امریکایی سازنده آن داد. آخرین
قیمت این ناو شکنها در سال 1974 صد و بیست میلیون دلار بوده است. اما هنگامی که شاه
برای خرید اقدام می کند با وجود سپری شدن کمتر از دوسال قراردادی که منعقد می شود از
120 میلیون دلار به 339 میلیون دلار می رسد. در واقع وقتی کمپانی های اسلحه سازی امریکایی
متوجه حرص و اشتهای سیری ناپذیر محمد رضا پهلوی برای خرید سلاح شده بودند در برابر
این ولع قیمت را تا 3 برابر افزایش دادند.
تبرائیان
در پاسخ به این سوال که دلیل خرید این همه جنگ افزار و تسلیحات نظامی از سوی شاه چه
بود آنرا به اشتیاق کودکانه و به دور از تدبیر وی مرتبط دانست و تاکید کرد: من عنوان
این رفتار وی را گذاشته ام "جنون نظامی گری!"
پورسانت شاه از خریدهای نظامی
این
تاریخنگار درباره شیوه خرید تجهیزات نظامی از سوی شاه توضیح داد: شاه کاتالوگهایی که
سلاح ها در آن معرفی شده بودند می گرفت و ورق می زد و وقتی از سلاحی خوشش می آمد ضربدر
می زد و سفارش خرید می داد. در واقع شاه به فکر پورسانتی بود که در خریدهای نظامی معمول
است و از طرف فروشنده در اختیار خریدار قرار می گیرد و در حسابی که وی مشخص می کرد
واریز می شد به همین خاطر همانگونه که فریدون هویدا و ارتشبد فریدون جم مطرح کرده اند
نوع سلاح، تعداد آن ، کمپانی و کشوری که باید از آن خرید شود همه توسط شخص شاه مشخص
می شد. حتی ارتشبد طوفانیان که معتمد و همه کاره شاه در امور مرتبط با خریدهای نظامی
بود هم در این مسئله کاره ای نبود و در عمل پورسانتهایی که از سوی کمپانیها ارائه می
شد به شماره حسابهای مختلفی در خارج از کشور و با نامهای مختلف برای گم کردن رد پورسانتها،
واریز می شد. به گفته این محقق و نویسنده شاه به طوفانیان خیلی اعتماد داشت به دلیل
اینکه دقیقا مبالغ پورسانتی را که از معاملات تسلیحاتی دریافت می کردند به شاه می گفت
و شاه درباره اینکه با این پول چه کار کند به او دستورهای لازم را می داد. در واقع
با این پولها کارهایی صورت می گرفت تا رد آن قابل دنبال کردن نباشد. تبرائیان افزود:
گفته می شود که نیکسون به شاه قول داده بود هر گونه سلاحی بخواهی ما به تو می دهیم
به جز سلاح اتمی .
بزرگترین معامله تسلیحاتی
پنتاگون در نیمه دوم 1973 میلادی فاش کرد که دولت
ایران یک معامله تلسلیحاتی برای خرید دو میلیارد دلار تجهیزات نظامی با امریکا انجام
داده است که تا آن زمان بزرگترین معامله تسلیحاتی محسوب می شد که مطابق آن قرار بود
175 جنگنده و 500 بالگرد خریداری شود و مابقی آنرا هم صرف خرید موشک کنند. در چهار
ماه آخر سال 1973 و کل 1974 ، 75 ژنرال چهار ستاره امریکایی وارد ایران شدند که غالب
اینها علاوه بر آنکه دستورالعمل ویژه ای را
همراه داشتند ،پیام های خاص را جابجا میکردند و واسطه هایی برای خریدهای تسلیحاتی بودند
. معمول این خریدها 2 تا 5 درصد پورسانت بود که این سود به حسابی که از سوی مسئول خرید
ارائه می شد می رفت.
بنا
به تاکید تبرائیان تکیه شاه به ارتش بود نه به مردم و در راس هرم ارتش هم شاه بود.
وی تصریح کرد: شاه در هنگام خیزش و آغاز جنبش انقلاب اسلامی، یگان ضد شورش شهری نداشت
و آمد از ارتشی استفاده کرد که اثر وجودی آن به مثابه نیروی نظامی برای مقابله با تجاوز
اجنبی بود. شاه تانک، زره پوش و بالگردها را در خیابان آوردو همه کاری کرد تا با هم
وطنان برای سرکوب انقلاب مقابله کند.