ناطقه مرا مگر روح قدس مدد کند
تا که ثنای حضرت سیده نساء کند
نفخه قدس بوی او، جذبه انس خوی او
منطق او خبر ز. «لا ینطق عن هوی» کند
«مفتقرا» متاب رو از در او به هیچ سو
ز. آنکه مس وجود را فضه او طلا کند
در عظمت و بزرگی حضرت زهرا «س» همین بس که در نسب خانوادگی شهره جهان است، زیرا پدری، چون حضرت محمد «ص»، اولین فرد جهان هستی در کمال و فضائل و مادری، چون خدیجه کبری «ع» یکی از زنهای کامله جهان هستی و دومین مسلمان و فداکارترین فرد در راه اسلام و همسری، چون امیرمؤمنان علی «ع» که به منزله جان پیامبر «ص» و برترین انسان بعد از ایشان است و فرزندانی، چون حسنین «ع» و زینبین «س» دارد. به راستی کجا میتوان خانهای جز خانه گلی فاطمه یافت که چنین انسانهای بزرگی در آن جمع شوند.
امام صادق «ع» فرمود: «او صدیقه کبری است که قرنهای گذشته بر محور شناخت او دور زده است.» (۱)
چگونه میتوان او را شناخت، در حالی که خدای متعال به پیامبر اکرم «ص» فرموده است: «یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک ولولا علی لما خلقتک ولولا فاطمه لما خلقتکما؛ (۲)ای پیامبر! اگر تو نبودی هستی را نمیآفریدم و اگر علی نبود تو را خلق نمیکردم و اگر فاطمه نبود، شما دو نفر را به وجود نمیآوردم.»
پیامبر گرامی اسلام درباره او فرمود: «اگر [خوبیها و]زیباییها به صورت انسانی درآید، او فاطمه خواهد بود، بلکه او برتر [از آن]است؛ به راستی که دخترم فاطمه برترین انسان روی زمین از نظر عنصر و ذات و از نظر شرافت وبزرگواری است.» (۳)
مهدی صاحب الزمان «عج»، فاطمه «ع» را الگو و مقتدای خویش میداند و میفرماید: «و فی ابنه رسول الله لی اسوه حسنه، وسیردی الجاهل رداءه عمله و سیعلم الکافر لمن عقبی الدار؛ (۴) دختر رسول خدا «ص» زیباترین الگو برای من است، و به زودی نادان، پستی عمل خویش را خواهد دید و کافران درمی یابند که پایان کار به نفع چه کسی است.»
و امام صادق «ع» او را لیله القدر نامید. (۵)
اعترافات محققین اهل سنت
۱ ـ. ابن صباغ مالکی: «در افتخار فاطمه همین بس که دختر پیامبر «ص» خیرالبشر است، فاطمهای که ولادتش پاک و سیده است به اتفاق همه مسلمین.» (۶)
۲ ـ. محمد بن طلحه شافعی: «دقت کن در آیه مباهله (۷) و ترتیب و عبارات آن و اشاراتی که به علو مقام فاطمه دارد و چگونه او در وسط قرار گرفته است تا مقام و منزلت او بیشتر روشن گردد.» (۸)
۳. عباس محمود، العقاد المصری: «در هر دینی یک چهره از زن کامله وجود دارد که همه او را تقدیس میکنند و گویا او نشانه خداوند بین مردان و زنان است. در مسیحیت چهره مریم پاکدامن و در اسلام لاجرم آن چهره کامله فاطمه بتول است». (۹)
۴. دکتر علی ابراهیم حسن: «در زندگی فاطمه انواع عظمتها را میبینیم که این عظمتها را همچون بلقیس و... از راه داشتن قصر و ثروت و زیبایی ظاهری به دست نیاورده است؛ و همچون عایشه، شهرت خویش را از راه رهبری جنگجویان (در جنگ جمل) و رویارویی با مردان به چنگ نیاورده، بلکه از راه حکمت و بزرگی شخصی خود، عالم را از حکمت و عظمت پر کرده است. حکمتی که مرجعش کتب فلاسفه و علما نیست. بزرگی که ریشه اش پادشاهی و ثروت نیست، بلکه از درون جانش و کمالات نفسش ریشه میگیرد. (۱۰)»
فضائل حضرت زهرا «س»
در اینجا به برخی از فضائل حضرت فاطمه «ع» اشاره میشود:
۱ ـ. نور فاطمه «س»
پیامبر اکرم «ص» فرمود: «خلق نور فاطمه «ع» قبل ان تخلق الارض و السماء فقال بعض الناس: یا نبی الله! فلیست هی انسیه؟! فقال: فاطمه حوراء انسیه؛ (۱۱) نور فاطمه قبل از خلقت زمین و آسمان آفریده شد، بعضی از مردم عرض کردند:»ای پیامبر خدا! پس زهرا از آدمیان نیست؟» فرمود: «فاطمه حوریه بشری است.»
پیامبر اکرم «ص» در جای دیگر فرمود: «لما خلق الله الجنه خلقها من نور وجهه، ثم اخذ ذالک النور فقذفه فاصابنی ثلث النور، و اصاب فاطمه ثلث النور، واصاب علیا و اهل بیته ثلث النور؛ فمن اصابه من ذلک النور اهتدی الی ولایه محمد، ومن لم یصبه من ذلک النور ضل عن ولایه آل محمد «ص»، «خداوند بهشت را از نور وجود خود آفرید، سپس آن را برگرفته و رها کرد. پس یک سوم آن به من [پیامبر «ص» و یک سوم آن به فاطمه و ثلث باقیمانده به علی «ع» و اهل بیت او اصابت کرد. پس هر کس که از آن نور به او برسد، به ولایت آل محمد «ص» رهنمون میشود، و هر کس از آن نور به او نرسد، از ولایت آل محمد «ص» گمراه میشود [و به بیراهه خواهد رفت].» (۱۲)
۲ ـ. چرا فاطمه؟
یونس میگوید، امام صادق «ع» فرمود: «لفاطمه «ع» تسعه اسماء عندالله عزوجل: فاطمه، والصدیقه، والمبارکه، والطاهره، والزکیه، والراضیه، والمرضیه والمحدثه والزهراء ثم قال «ع» اتدریای شیء تفسیر فاطمه؟ قلت اخبرنی یا سیدی، قال: فطمت من الشر؛ (۱۳)
همچنین برای وجه تسمیه فاطمه «ع» وجوه دیگری نقل شده است که عبارتند از:
۱ ـ. فاطمه از اسم خداوند یعنی فاطر گرفته شده است. (۱۴)
۲ ـ، چون دوستان و شیعیان او از آتش جهنم در امان اند. (۱۵)
۳ ـ، چون از عادت ماهانه بریده و منقطع بوده است. (۱۶)
۳ ـ. نیایش زهرا «س»
امام صادق «ع» فرمود: «کانت اذا قامت فی محرابها زهر نورها لاهل السماء کما یزهر الکواکب لاهل الارض؛ (۱۷) هرگاه فاطمه «ع» در محراب عبادتش میایستاد، نور او برای اهل آسمان میدرخشید؛ آنگونه که ستارگان برای اهل زمین میدرخشند.»
امام حسن «ع» فرمود:
«ما کان فی الدنیا اعبد من فاطمه «س» حتی تورم قدماها؛ (۱۸) عابدتر از فاطمه در دنیا نبود، [آنقدر عبادت کرد]که پاهای [مبارکش]ورم کرد.»
۴ ـ. نیت خالص فاطمه «س»
از حسین بن روح سؤال شد: پیامبر اسلام «ص» چند دختر داشت؟ گفت: چهار دختر. سؤال شد: کدامیک برتر بود؟ گفت: فاطمه؛ به خاطر اینکه وارث [علم]نبی بود و نسل پیامبر «ص» از طریق او انتشار یافت و خداوند این دو خصلت را به خاطر اخلاص او عنایت فرمود. (۱۹)
۵ ـ. تسبیح فاطمه «س»
از علی «ع» نقل شده است که: یکی از پادشاهان عجم بردهای به پیامبر هدیه نمود، من به فاطمه گفتم نزد رسول خدا برو و خدمتگزاری برای خود درخواست کن. زهرا نزد رسول خدا رفت و این موضوع را با ایشان در میان گذارد، پیامبر «ص» فرمودند: فاطمه جان! چیزی به تو دهم که برایت از خادم و آنچه در دنیاست بهتر باشد؛ بعد از نماز، ۳۴ بار الله اکبر و ۳۳ مرتبه الحمدلله و ۳۳ بار سبحان الله بگو.
آنگاه این اذکار سه گانه را با «لااله الاالله.» پایان بخش، و این برای تو از آنچه خواستهای و از دنیا و آنچه در دنیاست بهتر خواهد بود. (۲۰)
امام صادق «ع» در فضیلت تسبیحات حضرت زهرا «س» فرمود: «من سبح تسبیح فاطمه الزهرا «س» قبل ان یثنی رجلیه من صلاه الفریضه غفرالله له؛ (۲۱) هر کس تسبیح فاطمه را قبل از آنکه از حالت نماز فارغ شود بگوید؛ خداوند او را میآمرزد.»
و همچنین امام صادق «ع» بارها میفرمودند: «تسبیح فاطمه «س» فی کل یوم فی دبر کل صلاه احب الی من الف. رکعه فی کل یوم؛ (۲۲) تسبیح فاطمه زهرا «س» درهر روز بعد از هر نماز نزد من محبوبتر از هزار رکعت نماز در هر روز است.»
و نیز فرمودند: «من الذکر الکثیر الذی قال الله عزوجل «واذکروا الله ذکرا کثیرا»؛ (۲۳) تسبیح فاطمه زهرا «س» مصداق ذکر کثیری است که خداوند فرمود: خدا را یاد کنید، یاد کردنی بسیار.»
۶ ـ. محدثه بودن زهرا «س»
دانشمندان شیعه و سنی بالاتفاق معتقدند که بعد از پیامبر اسلام یقیناً بشر محدث وجود داشته است، منتهی در مصداق اختلاف است. در تعریف محدث میگویند: «المحدث یسمع الصوت ولا یری شیئا؛ (۲۴) محدث صدای فرشته را میشنود، ولی چیزی را نمیبیند.»
امام صادق «ع» فرمود: «فاطمه بعد از رحلت پیامبر اکرم «ص» ۷۵ روز بیشتر زنده نماند و غم جانسوز داغ پدر قلب او را لبریز کرده بود، به این جهت جبرئیل پی در پی به حضورش میرسید، و او را در عزای پدر تسلیت میگفت.» (۲۵)
در زیارتنامه حضرت فاطمه «س» هم میخوانیم: «السلام علیک ایتها المحدثه العلیمه.» (۲۶)
۷ ـ. بخشش زهرا «س»
بهترین و برترین انفاق آن است که از محبوبترین چیز انفاق شود و انفاقهای فاطمه «ع» چنین بود، که به دو نمونه اشاره میشود.
الف) گردنبند پربرکت
جابربن عبدالله انصاری میگوید: «روزی نماز عصر را با پیغمبر «ص» خواندیم. ناگاه پیرمردی خدمت رسول خدا رسید که لباس کهنهای پوشیده بود و از شدت پیری و ناتوانی نمیتوانست بر جای خودش قرار گیرد. عرض کرد: «یا رسول الله! گرسنه ام، سیرم کن. برهنه ام، لباسی به من عطا کن. تهیدستم، چیزی به من بده.» رسول خدا «ص» فرمود: «من که اکنون چیزی ندارم، ولی تو را به جایی راهنمایی میکنم، شاید حاجتت برآورده شود.» سپس به بلال فرمود: «پیرمرد ناتوان را به خانه فاطمه هدایت کن». او بعد از ورود به خانه زهرا «س» سلام و نیاز خود را بیان کرد. فاطمه گلوبندی را که پسر عمویش به وی اهداء کرده بود، به او داد و فرمود: «بفروش و زندگی خود را بدان اصلاح کن».
پیرمرد برگشت و جریان را خدمت پیغمبر عرض کرد. آن حضرت گریست و فرمود: «گردنبند را بفروش تا خدا به برکت عطای دخترم برای تو گشایشی فراهم سازد.» پیرمرد بعد از فروش گردنبند، به پیامبر «ص» عرض کرد: «به برکت عطای فاطمه «ع» بی نیاز شدم.» (۲۷)
ب) لباس عروسی
صفوری شافعی از ابن جوزی نقل میکند که رسول خدا «ص» در شب عروسی فاطمه «س» برای او پیراهن تازهای آماده کردند. جامهای کهنه و وصله دار نیز در نزد ایشان بود. سائلی در زد و گفت: «از خانه رسول خدا «ص» جامهای کهنه میخواهم.» فاطمه میخواست جامه کهنه را بدهد، ولی سخن خدا به یادش آمد که میفرماید: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون.»؛ «به نیکویی نخواهید رسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید.»
پس جامه نو را به وی داد. وقتی هنگام زفاف حضرت شد، جبرئیل به محضر رسول خدا «ص» آمد و عرض کرد: «یا رسول الله! پروردگارت سلام میرساند و مرا نیز فرمان داده که به فاطمه «س» سلام برسانم و برای وی توسط من جامهای از دیبای سبز از جامههای بهشتی فرستاده است.
۸ ـ. مقام شفاعت
۱ ـ. پیامبر اسلام خطاب به امام حسن و امام حسین «ع» فرمود: «انتما الامامان ولامکما الشفاعه؛ (۲۸) شما دو نفر (حسنین) امام هستید و برای مادر شما شفاعت است.»
۲ ـ. پیامبر اسلام «ص» فرمود: «وقتی روز قیامت شود، از باطن عرش ندا میرسد کهای اهل قیامت! چشمهای خویش را پایین افکنید تا فاطمه دختر محمد با پیراهن خضاب شده به خون حسین عبور کند. در آن عرصه حضرت فاطمه پایه عرش را میگیرد و عرضه میدارد: پروردگارا! تو جبار عادلی. بین من و کسانی که فرزندان مرا کشتند قضاوت فرما. رسول اکرم «ص» فرمودند: «به حق خدای کعبه سوگند که پروردگارم به سنت من حکم خواهد فرمود.
آنگاه زهرا «س» عرضه میدارد: «اللهم اشفعنی فیمن بکی علی مصیبته؛ پروردگارا به من اجازه شفاعت کسانی را بفرما که در مصیبت حسینم گریه کرده اند» و خدای تعالی اذن شفاعت آنان را به ایشان عنایت میفرماید.» (۲۹)
۳ ـ. جابربن عبدالله انصاری میگوید: به حضرت باقر «ع» عرض کردم: «فدایت شوم، یابن رسول الله! برای من حدیثی در فضیلت جده ات فاطمه زهرا بفرمایید تا هنگامی که آن را برای شیعیان بیان میکنم خوشحال گردند. امام باقر «ع» فرمود: پدرم و او از جدم، از رسول خدا «ص» نقل میفرمود که: در روز قیامت برای انبیاء و رسل منبرهایی از نور برپا میشود و منبر من در روز قیامت از همه بلندتر است. آنگاه خداوند میفرماید: «خطبه بخوان»، پس خطبهای بخوانم که احدی از انبیاء و رسل مانند آن را نشنیده است. پس برای اوصیاء نیز منبرهایی از نور برافراشته میشود و در میان آنها منبری برای وصی من علی بن ابی طالب نصب میگردد که از همه بلندتر است؛ آنگاه خداوند به علی «ع» میفرماید خطبه بخوان، پس خطبهای میخواند که احدی از اوصیاء مانند آن نشنیده است.
آنگاه برای فرزندان انبیاء و رسل منبرهایی از نور نصب میگردد، پس برای دو فرزند و نوه و دو ریحانه ایام حیاتم (حسنین «ع») منبری برپا میشود و به آنان گفته میشود خطبه بخوانید و آن دو خطبههایی میخوانند که هیچ یک از فرزندان انبیاء و رسل مانند آن را نشنیده اند.
آنگاه منادی که جبرئیل است ندا میدهد: فاطمه دختر محمد «ص» کجاست؟ آنگاه فاطمه «ع» برمی خیزد، [تا اینکه فرمود:]خدای تعالی میفرماید: «ای اهل محشر! کرامت و بزرگواری از آن کیست؟» محمد و علی و حسنین «ع» عرض میکنند: «برای خدای واحد قهار. آنگاه خداوند میفرماید:ای اهل محشر! من امروز کرامت و بزرگی را برای محمد و علی و فاطمه و حسنین «ع» قرار دادم.ای اهل محشر! سرها را پایین افکنده و چشمها را ببندید، این فاطمه است که به سوی بهشت میرود. آنگاه جبرئیل شتر بهشتی میآورد، در حالی که دو طرفش را دیباج آویزان کرده اند و مهار آن از لؤلؤ تازه است. حضرت بر آن سوار میشوند و خدای متعال صدهزار فرشته را در طرف راست و صدهزار فرشته در سمت چپ وی میفرستد، و صدهزار فرشته را مأمور میفرماید تا حضرت فاطمه «س» را روی بالهای خود سوار کنند تا ایشان را به در بهشت برسانند. وقتی که به در بهشت میرسند، حضرتش میایستد، خدای متعال میفرماید: «ای دخت حبیب من! چرا توقف کردی و حال آنکه من تو را امر کرده بودم به بهشت من درآیی؟» حضرت صدیقه «س» عرض میکند: «پروردگارا دوست میدارم که ارزش و قدر و قیمت من در مثل چنین روزی شناخته شود». خداوند میفرماید: «یا بنت حبیبی! ارجعی فانظری من کان فی قلبه حب لک او لاحد من ذریتک خذی بیده فادخلیه الجنه!؛ای دختر حبیب من! برگرد و بنگر هر که در قلبش محبت تو و یا محبت یکی از فرزندان تو باشد، دستش را بگیر و او را داخل بهشت نما.»
حضرت باقر «ع» فرمود: «واللهای جابر! در آن روز حضرت زهرا «س» شیعیان و دوستانش را برمی گزیند و انتخاب میکند، همانگونه که پرنده دانه نیکو را از دانه بد جدا میکند. وقتی که شیعیان سیده زنان دو عالم به آن بزرگوار نزدیک و بر در بهشت میآیند، خدای تعالی در قلب آنان چنین میافکند که در آنجا بایستند. وقتی میایستند خداوند میفرماید: «ای دوستان من! توقف شما برای چیست؟» و حال آنکه فاطمه دخت حبیب من شفاعت شما را نموده است؟ پاسخ دهند: پروردگارا ما دوست داریم که در چنین روزی ارزش و منزلت مان شناخته شود. خداوند میفرماید: «ای دوستان من! برگردید و ببینید چه کسی به خاطر آنکه شما فاطمه را دوست میداشتید، شما را دوست میداشت؟ چه کسی به شما به خاطر دوستی فاطمه زهرا «س» غذا داد؟ چه کسی شما را به خاطر دوست داشتن فاطمه «س» لباس پوشانید؟ چه کسی به شما به خاطر دوستی فاطمه «س» شربتی نوشانید؟ چه کسی به خاطر فاطمه «س» و دوستی وی، غیبت غیبت کنندهای را از شما رد کرد؟ پس دستش را بگیرید و او را وارد بهشت نمایید (۳۰)
پی نوشت:
۱ ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، (بیروت، داراحیاء التراث العربی)، ج. ۴۳، ص. ۱۰۵.
۲ ـ علامه مرندی، ملتقی البحرین، ص. ۱۴؛ ر. ک: میرجهانی، الجنه العاصمه، ص. ۱۴۸؛ صالح بن عبدالوهاب العرندس، کشف اللآلی، به نقل از فاطمه زهرا «س»، بهجه قلب المصطفی، رحمانی همدانی (تهران، نشر المرضیه، دوم، ۱۳۷۲) ص. ۹.
۳ ـ حموینی، فرائد السمطین، ج. ۲، ص. ۶۸.
۴ ـ بحارالانوار، (پیشین)، ج. ۵۳، صص ۱۷۹- ۱۸۰.
۵ ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، (داراحیاء التراث العربی)، ج. ۴۳، ص. ۶۵.
۶ ـ الفصول المهمه (بیروت)، ص. ۱۴۳.
۷ ـ. آل عمران، ۶۱.
۸ ـ. مطالب السئول، چاپ ایران، ص. ۶ و ۷.
۹ ـ. توفیق ابواعلم، اهل البیت، ص. ۱۲۸.
۱۰ ـ. علامه دخیل، فاطمه الزهراء، ص. «ع» ۱۷۱.
۱۱ـ عبدالله بحرانی، العوالم، (قم مدرسه المهدی)، ج. ۶، ص. ۹.
۱۲ـ بحارالانوار، (پیشین)، ج. ۴۳، ص. ۴۴.
۱۳ـ بحار (پیشین)، ج. ۴۳، ص. ۱۰.
۱۴ـ همان، ص. ۶۵.
۱۵ـ همان، ص. ۱۶.
۱۶ـ همان، ص. ۱۶.
۱۷ـ همان، ص. ۱۲.
۱۸ـ همان، ص. ۴۹.
۱۹ـ همان، ص. ۳۷.
۲۰ـ سیدمحمدکاظم قزوینی، فاطمه الزهراء از ولادت تا شهادت، ترجمه دکتر حسین فریدونی، نشر آفاق، چاپ سوم، ۱۳۶۵، ص. ۲۲۴.
۲۱ـ کلینی، الکافی، ج. ۲، ص. ۳۴۲.
۲۲ـ حسین طبرسی، مکارم الاخلاق، (بیروت، مؤسسة الاعلمی)، ص. ۲۸۱.
۲۳ـ وسائل الشیعه، حر عاملی، (داراحیاء التراث العربی)، ج. ۴، ص. ۱۰۲۲.
۲۴ـ بحارالانوار، پیشین، ج. ۲۶، ص. ۷۵ - ۷۶.
۲۵ـ همان، ج. ۱۴، ص. ۲۰۶ و ج. ۴۳، ص. ۷۸.
۲۶ـ اصول کافی، ج. ۱، ص. ۲۴۱ و بحارالانوار، ج. ۲۲، ص. ۵۴۶، و ج. ۲۶، ص. ۴۱.
۲۷ـ بحار، ج. ۹۷، ص. ۱۹۵.
۲۸ـ همان، ج. ۴۳، ص. ۵۶.
۲۹ـ کشف الغمه، ج. ۱، ص. ۵۰۶.
۳۰ـ اسد الغابه، ج. ۵، ص. ۵۲۳؛ گنجی شافعی، کفایه الطالب، ص. ۲۱۲؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج. ۲، ص. ۱۸؛ همدانی، موده القربی، ۱۰۴.
۳۱ـ بحارالانوار، (پیشین)، ج. ۸، ص. ۵۱؛ تفسیر فرات بن ابراهیم کوفی، ص. ۱۱۳.