دوشنبه / ۱۹ شهریور ۱۳۹۷ / ۱۵:۵۲
سرویس : صفحه نخست
کد خبر : ۱۱۶۲۲
گزارشگر : ۱
سرویس صفحه نخست

تفسیری جالب از عبارتی معروف درباره عاشورا

تفسیری جالب از عبارتی معروف درباره عاشورا

قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا... این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.

شهید آوینی در فصل چهارم کتاب فتح خون تفسیری جالب از عبارت کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا را ارائه می‌دهد:

این شهید بزرگوار می‌نویسد: 

... و تو ، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون ، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای ، نومید مشو ، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان ، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی... یاران! شتاب کنید ، قافله در راه است . می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهکاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند . آدم نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است ، که او سرسلسله خیل پشیمانان است ، و اگر نبود باب توبه ای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است ، آدم نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان ، در این برهوت گمگشتگی وا می ماند . « زهیر بن قَین بَجلی » را که می شناسید ! مردانی از قبیله « بنی فزاره » و « بجیله » گویند : « آنگاه که ما همراه با زهیربن قین بجلی از مکه بیرون آمدیم... در راه ناگزیر با کاروان حسین بن علی همسفر شدیم .» آنها می گویند که : « ما را ناگوارتر از آنکه با او در جایی هم منزل شویم ، هیچ چیز نبود... چرا که زهیر از هواداران عثمان بن عفان خلیفه سوم بود .» « ما در این سو و حسین در آن سو اردو زدیم . برسفره غذا نشسته بودیم که فرستاده ای از جانب حسین(ع) آمد و سلام کرد و با زهیرگفت :‌ابا عبدالله الحسین مرا فرستاده است تا تو را به نزد او دعوت کنم و ما هر آنچه را که در دست داشتیم ،‌انداختیم و خموش نشستیم ،‌ آنچنان که گویا پرنده ای بر سر ما لانه ساخته است . » « ابی مخنف » گوید : از « دَلهم » دختر  « عمرو» که همسر زهیر بود ، اینچنین روایت شده است :‌ « من به زهیر گفتم :‌آیا فرزند رسول(ص) خدا تو را دعوت می کند و تو از رفتن امتناع می ورزی ؟ سبحان الله ! بهتر نیست که به خدمتش بروی ، سخنش را بشنوی و سپس بازگردی ؟ زهیر با ناخشنودی پذیرفت و رفت ، اما دیری نگذشت که با چهره ای درخشان بازگشت و فرمود تا خیمه اش را بکنند و راحله اش را نزدیک امام حسین(ع) برند . آنگاه مرا گفت که تو را طلاق می گویم ؛ ازاین پس آزادی و مرا حقی بر گردن تو نیست ،‌چرا که نمی خواهم تو نیز به سبب من گرفتار شوی. من عزم کرده ام که به حسین(ع) بپیوندم و با دشمنانش نبرد کنم و جان در راهش ببازم . سپس مَهر مرا پرداخت و به یکی از عموزاده هایش واگذاشت تا مرا به خانواده ام برساند ... آنگاه به یارانش گفت : از شما هر که می خواهد ، مرا پیروی کند ،‌و اگر نه ، این آخرین دیدار ماست . بگذارید تا حدیثی را از سال ها پیش ، آنگاه که در سرزمین« بَلَنجَر » از بلاد خزر نبرد می کردیم برای شما نقل کنم ... از سلمان فارسی ،‌که چون ما را از کثرت غنایمی که به چنگ آورده بودیم خشنود دید ، فرمود : اگر امروز اینچنین خشنود شده ای ، آن روز که سرور جوانان آل محمد(ص) را درک کنی و در رکاب او شمشیر زنی ، تا کجا خشنود خواهی شد ؟ یاران ! اکنون آن تقدیر محتومی که انتظار می کشیدم مرا دریافته است و باید شما را وداع گویم .» و از آن پس ، زهیر بن قین بجلی نیز به خیل عاشوراییان پیوست . « عبدالله » پسر « سلیم » و « مذری » پسر « مشمعل » که هر د و از طایفه « بنی اسد » بوده اند، گفته اند که ما چون از مناسک حج فارغ شدیم در این اندیشه بودیم که هر چه سریع تر خود را به کاروان حسین برسانیم و بنگریم که سرانجام کارش به کجا خواهد کشید . شتاب کردیم و چون در منزل « زَرود» خود را به آن حضرت رساندیم ، مردی از اهالی کوفه را دیدیم که با دیدن کاروان حسین بن علی(ع) به بیراهه زد تا با او رودر رو نشود . امام که ایستاده بود تا او را ببیند ، دل از او برید و به راه افتاد . ولکن ما خود را به او رساندیم تا از اخبار کوفه جویا شویم . از قبیله اش پرسیدیم و چون دانستیم که او نیز از بنی اسد است سؤال کردیم : « در کوفه چه خبر بود ؟» و او پاسخ داد : « من کوفه را ترک نکردم مگر آنکه دیدم کشته های مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را که در بازار بر زمین می کشند .» بازگشتیم وهمپای کاروان امام آمدیم تا شامگاهی که درمنزل « ثعلبیه » فرود آمد. فرصتی شد که به خدمت او رسیدیم و عرض کردیم : « رحمت خداوند بر شما باد!... ما را خبری است که اگر بخواهی آشکارا و یا پنهانی بر تو بازگو کنیم .»

ویدئو/ گزارش خبری صدا و سیما در استقبال از واگذاری هتل‌های بنیاد به بخش خصوصی

ویدئو/ گزارش خبری صدا و سیما در استقبال از واگذاری هتل‌های بنیاد به بخش خصوصی

سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳
سرخ، به رنگ خون خدا، به رنگ بیرق حسین (ع)

سرخ، به رنگ خون خدا، به رنگ بیرق حسین (ع)

یکشنبه ۴ شهریور ۱۴۰۳

ویدئو/ پذیرایی از زائران اربعین در نزدیک‌ترین پایانه مرزی به کربلا

شنبه ۳ شهریور ۱۴۰۳

ویدئو/ چذابه؛ خادمی به عشق اباعبدالله (ع) در قدمگاه شهداء

شنبه ۳ شهریور ۱۴۰۳
ویدئو/ حسین (ع) یعنی …

ویدئو/ حسین (ع) یعنی …

جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳

ویدئو/ پذیرایی از زائران پاکستانی در ریمدان

پنج شنبه ۱ شهریور ۱۴۰۳

ویدئو/ خدمت موکب‌داران محبان امیرالمؤمنین به زائران در تمرچین

پنج شنبه ۱ شهریور ۱۴۰۳
ویدئو/ خدمت به زائران اربعین حسینی در موکب شلمچه

ویدئو/ خدمت به زائران اربعین حسینی در موکب شلمچه

چهارشنبه ۳۱ اَمرداد ۱۴۰۳
گزارش صداوسیما از موکب محبان امیرالمؤمنین (ع) در مرز خسروی

گزارش صداوسیما از موکب محبان امیرالمؤمنین (ع) در مرز خسروی

سه شنبه ۳۰ اَمرداد ۱۴۰۳
ویدئو/ خدمت به زائران امام حسین (ع) در پرترددترین مرز کشور

ویدئو/ خدمت به زائران امام حسین (ع) در پرترددترین مرز کشور

دوشنبه ۲۹ اَمرداد ۱۴۰۳
صفحه ۱ از ۳
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

13767,13766,13765,13764,13763