امین شیرکانی،
مدیرعامل بیمه سینا در گفتوگو با خبرنگار راز پول در خصوص ریسکهای نوظهور در صنعت
بیمه و نبود استراتژیهای مناسب در این خصوص گفت که هرچند صنعت بیمه باید پوششهای
متناسب با ذائقه مردم و تکنولوژی به جامعه ارائه دهد، اما ریسکهایی وجود دارد که جلوی
چشم ماست و هنوز بیمه نشدهاند و ضریب نفوذ بیمه هنوز در بخش ریسکهایی که جامعه گستردهتری
از افراد را نسبت به ریسکهای نوظهور تحت پوشش قرار میدهد، رشد نکرده است.
به گفته
وی هنوز 85 درصد منازل مسکونی ایرانیها فاقد بیمه است و این در حالی است که منازل
مسکونی بخش قابل توجهی از دارایی ایرانیها را تشکیل میدهد. بنابراین، در شرایطی که
عمده افراد جامعه دارای بیمه عمر و سرمایهگذاری نیستند و 85 درصد اتومبیلها فاقد
بیمه بدنهاند، آنگاه نمیتوان انتظار داشت که افراد به ریسکهای خاصتر توجه داشته
باشند.
شیرکانی
تاکید میکند که این به مفهوم عدم حرکت به سمت بیمههای جدید نیست، اما نباید فراموش
کنیم که ریسکهای مهم دیگری با زندگی روزمره ما قرار دارند که هر روز با آنها در تماس
هستیم. ما به عنوان بیمهگر مسئولیم که به مردم اطلاعرسانی کنیم که انواع بیمهها
چه مزایتهایی برایشان دارد.
متن کامل گفتوگو با امین شیرکانی در ادامه
آمده است
·
بهنظر جنابعالی چرا اکثر مردم
به «ریسک خطرات در زندگی روزمره» توجه ندارند؟ آیا شرکتهای بیمه در مقوله اطلاعرسانی
تمام تلاش خود را داشتهاند؟ قصور متوجه چه بخش یا بخشهایی است؟
واقعیتی
پیشروست که بازار بزرگی پوشش ندارد و اینکه چه عاملی در این زمینه مقصر است، مهم
نیست و باید برای حل این مشکل چارهاندیشی کرد. البته، در جامعهای بین بیمهگر و بیمهگذار،
مشکل دوطرفه است، چراکه بیمهگر در این زمینه حرکت نکرده و بیمهگذار هم طلب نکرده
است.
·
ریسک بازاریابی غیرحرفهای و استفاده
از روشهای سنتی هم بازار را تهدید میکند؟
به اعتقاد
بنده این ریسک نیست و نقص است. پایه این صنعت را نمایندگان تشکیل میدهند و در بازاریابی
جدید، فناوری اطلاعات نقش زیادی دارد و میتواند در محیطهایی که دسترسی نداریم ورود
کند و هزینه مبادلات را کاهش دهد. بنابراین، با ارتقاء نقش فناوری اطلاعات میتوان
ضریب نفوذ بازاریابی را افزایش داد.
در بازارهای
محدود مورد تقاضای بیمه هم رقابتهای غیرحرفهای شکل گرفته است. این ریسک را چگونه
میبینید و برای کنترل این ریسک چه باید کرد؟ آیا باید برای خروج غیرحرفهایها سکوت
کرد و اجازه حذف داد یا بازار را کنترل کرد؟
در اقتصاد
کلاسیک این فرمول وجود دارد که در مواقعی دولت باید به اقتصاد ورود کند که شکست بازار
رخ داده است و مکانیسم عرضه و تقاضا کارکرد خود را از دست داده است و دولت برای تنظیم
باید به این بازار ورود کند.
در دو صنعت
بانک و بیمه تمام پولی که در اختیار دارند متعلق به خودشان نیست. به عبارت دیگر، منابع
در بانک متعلق به سپردهگذاران و در بیمه متعلق به بیمهگذاران است. بنابراین، در سازمانی
که منابع آن متعلق به مردم است نهاد ناظر باید از ضابطین مراقبت به عمل آورد و نسبت
به خرج کردن این منابع حساس باشد. آیا ساختمان خریداری میشود؟حقوق و دستمزد بالا رفته؟
و... بنابراین، دولت باید حساس باشد و ورشکستگی اعتماد عمومی را از بین خواهد برد.
تجربهها
هم در دنیا نشان میدهد زمانی که بحرانی در آمریکا رخ داد، دولت حمایت کرد تا اعتماد
عمومی از بین نرود. بنابراین به دلیل اینکه جامعه وسیعی از افراد در این نهادها دارای
سرمایه هستند دخالت نهاد ناظر مهم است، اما چگونگی این نظارت هم حائز اهمیت است ؟
معتقدم
برای جلوگیری از رقابتهای مکارانه در صنعت بیمه باید بر اساس سرمایه شرکتها، منابع
انسانی، توانگری مالی، زیرساختها و... باید سقف میزان صدور بیمهنامه را محدود کنیم
و مشخص باشد. برای مثال، بیمه سینا چقدر میتواند در سال بیمهنامه صادر کند؟ اگر شرکتی
بتوانند بینهایت بیمهنامه صادر کرده و با رشد پرتفوی چندین درصد بازار را در اختیار
داشته باشد و مانع قانونی در این زمینه وجود نداشته باشد، اشتباه است.بازار ما در شرایط فعلی
دارای این اشکال است و هیچ عاملی نمیتواند مانع شود که یک شرکت بینهایت بیمهنامه
صادر کند و فقط توانگری مالی شرکتها به سطوح پایین میآید، در حالیکه در بازار شرکتهایی
وجود دارند که توانگری مالی پایین دارند و کار میکنند.
·
آییننامه توانگری صدور بیمهنامه
در سطوح مختلف توانگری را مدنظر دارد و برای سطوح پایین صدور بیمهنامه را کاهش داده
است. البته بحث واگذاری اتکایی اختیاری هم وجود دارد؟
باید کمی
واقعبین باشیم. عمده سهم بازار فعلی در اختیار خودرو و درمان است که اتکایی اجباری دارند و شرکتها در این زمینه
اغلب اتکایی اختیاری نمیگیرند. بنابراین، اتکایی حداکثر برای 30 درصد بازار است که
بخشی از آن هم مربوط به عمر است. حدود 20 درصد بازار نیاز به اتکایی دارد. پس بهنظر
من این موضوع با اتکایی حل نمیشود.
·
یعنی معتقدید نهاد ناظر باید به
کنترل صدور بیمهنامهها بپردازد؟
بله. باید
مشخص کند که سهم هر شرکت با توجه به سرمایه و زیرساخت برای صدور بیمهنامه چقدر است.
·
شما به عنوان یک مدیر بخش خصوصی
فکر میکنید آیا این بازار رقابتی است؟
بازار کنترل
میشود و دخالت در بازار نیست. این سیستم در بانکها هم وجود دارد. چرا شرکتی که به
تازگی تاسیس شده است باید 10 درصد بازار را در اختیار داشته باشد؟
·
این مسئله ناشی از دیدگاه سهامداران
و مدیران منتخبشان است؟
خیر. در
بازاری که همه رقابت مکارانه انجام میدهند اگر افراد نسبت به سهم بازار حساسیت نداشته
باشند سود خواهند برد؟ لزوما خیر. چراکه در این بازار بایدبا قیمتهای پایین حرکت کرد.
طرح سهمیهبندی
پرتفوی را بارها در سندیکا و جلسات دیگر مطرح کردم و معتقدم این مسئله به نفع سهامداران
بیمه است.
·
بنابراین معتقد هستید که شرکتها
به ریسک خود توجهی ندارند و بیمه مرکزی باید سهمیهبندی پرتفوی را در نظر بگیرد؟
به این
صراحت این مطلب را بیان نمیکنم، اما قانونگذار میتواند شرکتها را در یک پروسه زمانی
سه یا چهار ساله صدور را محدود کند و من اطمینان دارم حاشیه سود صنعت بالا میرود.
در بیمه یک تقاضای محدود داریم، اما عرضه بینهایت است.
·
منظور شما افزایش تعداد شرکتهاست؟
خیر. منظور
عدم محدودیت در زمینه پذیرش ریسک از سوی شرکتهاست. شرکتها میتوانند بدون آنکه ظرفیت
خود را بهلحاظ منابع انسانی، زیرساخت، تکنولوژی، سرمایه و... بالا ببرند پرتفوی سال
آینده خود را تا دو برابر سال قبل افزایش دهند و در این زمینه محدودیتی نیست. با چنین
شرایطی قطعا قیمت محصولی که به فروش میرسد، کاهش خواهد یافت.ما در صنعت بیمه بهعنوان
کالای کمکشش با پدیده افزایش عرضه مواجه هستیم، در حالیکه در بازار محدود فعلی تقاضای
زیادی وجود ندارد و همین مسئله باعث رقابتهای مکارانه و کاهش قیمتها شده است. در
چنین شرایطی در نهایت همه شرکتها با یکدیگر ضرر میکنند. بنابراین، زمانی که شرکت
بیمه پول کمتری بابت بیمهنامه دریافت کرده است و بهلحاظ مالی قدرت ندارد، مسلما
در زمان پرداخت خسارت هم توانایی ایفای تعهدات را به بیمهگذاران نخواهد داشت.بنابراین، با اعلام ظرفیتهای
صدور شرکتها نیاز به رقابتهای مکارانه نخواهند داشت، چون بیشتر از ظرفیت مجاز به
صدور نیستند.
·
افزایش تعداد شرکتها را چقدر در
این رقابتهای ناسالم دخیل میدانید؟ عامل افزایش تعداد شرکتها را چقدر در کاهش قیمتها
و جنگ رقابت موثر میدانید؟
این موضوع
بیربط نیست، اما بهنظر عامل موثری نیست. برای ورود به صنعت نباید مانع درست کرد.
ورود به صنعت بلامانع است، اما نباید رقابت مکارانه داشت. مانعتراشی برای ورود ظلم
به بیمهگذاران است. در این شرایط تقاضا افزایش پیدا میکند اما بهدلیل ظرفیت ثابت،
بیمه با قیمت بیشتری عرضه خواهد شد.
·
حضور افراد غیرمتخصص را چقدر در
این شرایط موثر میدانید؟ آیا حضور افراد غیرمتخصص ریسک سایرین را افزایش نداده است؟
زمانی در
رقابت خواهد رسید که میدانید و انجام میدهید. امروز موضوع دانش نیست.
·
پس موضوع چیست؟
برخی شرکتها
اگر نفروشند، مشکل حیات پیدا میکنند.
·
یعنی تعهدات را به تاخیر میاندازند؟
بله. مشکلات
را به تاخیر میاندازند. به دلیل اینکه حیات با مشکل مواجه میشود به چنین عملی دست
میزنند. صنعت بیمه امروز مشکل حادی ندارد، اما اینکه تمهیداتی بیاندیشیم که هر شرکتی
به اندازه خود وارد ریسکها شود، بسیار منطقی است.